آشنایی با موشک کروز(شماره2)
موشک کروز با تعریف امروزی اولین بار توسط آلمان ها درجنگ جهانی دوم علیه مناطقی در جنوب شرقی انگلیس به کارگرفته شد که از سایتهای واقع درفرانسه به سمت هدف پرتاب می شد. این موشک با عنوان (V-1) در مدت زمان بسیار کوتاهی در حین جنگ دوم جهانی توسعه یافته و به تولید انبوه رسید. آلمان ها در طی چند ماه با بیش از 5000 فروند ازاین موشک ها لندن را مورد هدف قرار دادند. این موشک در آن زمان ازیک موتور پالس جت برای پیشرانش بهره می گرفت و سیستم هدایت و ناوبری ضعیفی داشت که دلیل اصلی در پایین آمدن احتمال برخود این موشک با هدف بود، به طوری که طبق برخی گزارش ها تنها حدود سی درصد از این موشک ها در محدوده هدف فرود می آمدند.
هدایت به کار گرفته شده درV-1 بسیار ساده بود. در V-1 موتور موشک پس از یک زمان از پیش تنظیم شده خاموش می شد و با خاموش شدن موتور، موشک وارد دایو شده و بدین ترتیب به هدف برخورد می نمود. این سیستم دقت بسیار کمی را برای موشک به همراه داشت. از اینرو امریکایی ها درصدد اصلاح و تغییر آن برآمدند و برای این منظور دراوایل سال 1945 آزمایش این موشک را با یک سیستم هدایت از طریق فرمان رادیویی آغاز نمودند. اگر چه با این سیستم دقت این موشک ها به میزان قابل توجهی افزایش یافت ولی همچنان خطای موجود زیاد و در بهترین شرایط درحدود 400 متر به ازای 160 کیلومتر برد موشک بود. این موشک ها خیلی زود از خدمت خارجی گردید و انگیزه و مبنای توسعه موشک های کروز درآینده شد. به عنوان مثال از نتایج حاصل از تست های این موشک مستقیما در توسعه موشک های کروز بعدی امریکایی یعنی RGM-6 Regulus بهره گرفته شد. در اواخردهه 40 ونیز دهه 50 برنامه موشک های کروز به عنوان یک سلاح تاکتیکی در ایالات متحده دنبال می شد. در این دوره با توسعه موشک هایی نظیر Regulus ,Matador ,Mace ,Snark، موشک های کروز به خصوص در زمینه هدایت و پرتاب به تدریج توسعه یافتند. ولی همچنان علی رغم پیشرفت های صورت گرفته، مساله هدایت به عنوان یک عامل محدود کننده در این موشک ها مطرح بود. در دهه 60تمرکز بر روی موشک های بالستیک، موشک های کروز را به حاشیه برد و این موضوع به طور مضاعف توسعه موشک های کروز را تحت الشعاع قرار داد. البته باید توجه داشت که آنچه در موشکهای کروز اولیه مطرح بود، ساخت یک هواپیمای بدون سرنشین بود که بتواند صرفا یک سرجنگی (غالباَ یک کلاهک هسته ای) را تا نقطه هدف حمل نماید و قابلیت هایی که امروزه از یک موشک کروز انتظار می رود در این دوره زمانی مطرح نبود.
موشک های کروز توسعه یافته تا پیش از دهه 50 میلادی، عمدتا شباهت زیادی به هواپیماهای هم دوره خود داشته و دارای ابعاد بزرگی بودند و همانگونه که پیش تر نیز گفته شد در زمینه هدایت با مشکلات اساسی مواجه بودند. این مشکلات در کنار سایر موانع تکنولوژیک در راه توسعه این نوع موشک ها منجر به وقفه ای حدودا ده ساله درتوسعه آنها گردید. این امر که به ویژه در تاریخچه رشد و توسعه موشک های کروز در ایالات متحده به خوبی نمایان است، مقارن با دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی بود. در این دوره زمانی سرمایه گذاری سیستم های تسلیحاتی بر روی موشک های بالستیک قاره پیما متمرکز گردید.
در جنگ ویتنام، پدافند هوایی و موشک های سطح به هوایی که نسبتا موفق هم عمل می کردند، باعث شدند تا نیروهای امریکایی به تدریج به نوعی پرنده بدون سرنشین که قابلیت انجام عملیات شناسایی، فریب راداری و مانند آن را داشته باشد احساس نیاز کنند. به همین دلیل برنامه طراحی و ساخت یک RPV که هدف آن عمدتاَ فریب رادارهای دشمن به منظور تسهیل در پرواز بمب افکن های خودی بر فراز مناطق هدف و بمباران این مناطق بود، آغاز شد. کمی بعد امریکایی ها دریافتند که از چنین وسیله ای کارهای دیگری نیز ساخته است، بطوری که از آن می توان به عنوان یک سلاح موثر نیز استفاده نمود. وسیله ای که بتواند در ارتفاع کم و درنزدیکی سطح زمین پرواز کرده و RCS کمی هم داشته باشد به سختی توسط رادارهای زمینی و هوایی دشمن شناسایی شده و احتمال رهگیری آن توسط موشکهای پدافند هوایی دشمن بسیار کم می شود، بدین جهت قادر خواهد بود تا اعماق خاک دشمن نفوذ کرده تاسیسات ارزشمند دفاعی و پا زیر بنایی دشمن را هدف قرار دهد.
بمب افکن TU-22 در حال حمل موشک کروز
امریکایی ها توجه خود را معطوف به این نکته کرده واین بار با نگاهی تازه به این سیستم تسلیحاتی، برنامه های جدیدی را برای توسعه موشک های کروز با چنین قابلیت هایی آغاز نمودند. این امرمقارن با اوایل دهه 70 میلادی بود. در این زمان بسترهای تکنولوژیکی لازم برای توسعه چنین سلاح هایی هم فراهم شده بود و تکنولوژی های در دسترس و تازه توسعه یافته، اجازه طراحی و ساخت چنین موشک هایی را به برنامه ریزان وزارت دفاع امریکا می دادند. بدین ترتیب موشک های کروز به عنوان سلاح های استراتژیک مورد توجه قرار گرفتند. جالب توجه است که در هر دوره زمانی، تکنولوژی های موجود در دسترس[4] و بالانس این تکنولوژیها، صاحب تکنولوژی را به سمت نوع خاصی از سلاح سوق می دهد و به طور کلی یکی از عوامل تغییر سلاح های استراتژیک و تعیین کننده، تکنولوژی و توانمندی های فنی و برتریهای تکنولوژیک است. در محدوده زمانی مورد بحث ما نیز توسعه موتورهای توربینی کم حجم با قابلیت اعتماد بالا، نسبت تراست به وزن بالا، مصرف سوخت کم، دمای پایین گازهای خروجی و نیز روش ها و سیستم های پردازش و ذخیره اطلاعات، در کنار روش های نوین هدایت و نیز کوچک شدن تجهیزات الکترونیکی و اویونیکی لازم در ایالات متحده از یک سو و از سوی دیگر پیشرفت پدافندهای هوایی شوروی (سابق) و توان بازدارندگی آنها علیه بمب افکن استراتژیک ایالات متحده یعنی B-52 و رشد سیستم های راداری این کشور باعث شد تا این موشک ها به عنوان سلاح هایی استراتژیک مورد توجه قرار گیرند.